سفارش تبلیغ
صبا ویژن


تولد نامه - فردای روشن


درباره نویسنده
تولد نامه - فردای روشن
فردای روشن
سیمین عذار بیدل این دشت و گلشن گشته ای / مثل اقاقی زینت این کوی و برزن گشته ای زیباترینی و دلم تنها ترین عابر شده / در خلوت تنهایی ام فردای روشن گشته ای
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
شهریور 1387
اسفند 1387
تیر 1388


لینکهای روزانه
::مرکز نشر اعتقادات:: [86]
مکتب الزهرا (س) [135]
عشاق الحسین (ع) [81]
تالار گفتگوی محبان مهدی (عج) [137]
[آرشیو(4)]


لینک دوستان
نجوای شبانه
نیمه پنهان
تمنا
ملیحــــــانه
گنجینه قصار
من الغریب الی الحبیب
لیلة القدر
نیلوفر آبی ( اینم نویسنده اش خودم هستم )
سرزمین نور
خرابه شام
مختش
بی نهایت نقطه
یادداشت های یک خبرنگار
عبدالجبار کاکایی
انتظار
مجنون امام رضا (ع)
شعر نو
دلتنگی عزیز
ما هیچ ،ما نگاه
رؤیای صدا
دست نوشته های سید مهدی شجاعی
صبح جمعه
مباحث عقیدتی
عاشق المهدی
ملیـــــــــــــــــــکه
صبح سپید
گفتارهای نور ***** حجت الاسلام مجتبی افشار*****
وبلاگ فارسی
لیست وبلاگ ها
قالب وبلاگ
اخبار ایران
اخبار فاوا
تفریحات اینترنتی
تالارهای گفتگو
خرید اینترنتی
طراحی وب

موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
تولد نامه - فردای روشن

آمار بازدید
بازدید کل :47582
بازدید امروز : 3
 RSS 

روزی که آمدم نمی دانم چهره ای گریان داشتم یا خندان؟
گریه بر بار امانتی که بر شانه هایم نهاده شده بود ، یا خنده بر آغازی جدید و نو ، شروعی پاک و تازه

نمی دانم آن زمان اشک را بر دیدگان مادر و پدرم جاری ساختم یا شکوفه ی لبخند را بر لبانشان نشاندم

نمی دانم از میلاد دخترکشان نغمه شادی سر داده بودند و یا قلبشان آکنده از شادی برای میلاد امام رئوفشان بود ؟

نمی دانم حضور جسمی ظریف و نحیف که بر جمع شان افزوده شده بود چقدر شادی به همراه داشته ؟

ولی می دانم آن روز برایشان و برای خودم به یادماندنی بوده است و خواهد بود
با آنکه دقایقی بوده است که چشمانم را بر این دنیای هزاران رنگ باز کرده بوده ام اما هنوز که هنوزه است وقتی خاطرات آنشب را از زبان مادرم می شنوم بعد از گذارن 22 سال گوئی همه را در مقابل چشمانم مجسم می بینم و به وضوح لمسشان می کنم

پ .ن

سلام

براتون بگم که

توی بیست و هفتمین روز از تیرماه ، یه روز گرم تابستونی که همون روز ، روز میلاد آقا علی بن موسی الرضا -ع- نیز بوده ، توی سحرگاه جمعه فردای روشن پا به عرصه ی حیات گذاشته و متولد شده

امروز نیز بالاخره من سن میمون و مبارک 22 سالگی رو رد کردم و وارد 23 سالگی شدم

و اینک در شروعی دیگر

آغازی جدید را مزه مزه می کنم

دعا بفرمائید

یاعلی



نویسنده : فردای روشن » ساعت 1:31 صبح روز یکشنبه 88 تیر 28