سفارش تبلیغ
صبا ویژن


عبور نسیم از لا به لای گیسوانت - فردای روشن


درباره نویسنده
عبور نسیم از لا به لای گیسوانت - فردای روشن
فردای روشن
سیمین عذار بیدل این دشت و گلشن گشته ای / مثل اقاقی زینت این کوی و برزن گشته ای زیباترینی و دلم تنها ترین عابر شده / در خلوت تنهایی ام فردای روشن گشته ای
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
شهریور 1387
اسفند 1387
تیر 1388


لینکهای روزانه
::مرکز نشر اعتقادات:: [86]
مکتب الزهرا (س) [135]
عشاق الحسین (ع) [81]
تالار گفتگوی محبان مهدی (عج) [137]
[آرشیو(4)]


لینک دوستان
نجوای شبانه
نیمه پنهان
تمنا
ملیحــــــانه
گنجینه قصار
من الغریب الی الحبیب
لیلة القدر
نیلوفر آبی ( اینم نویسنده اش خودم هستم )
سرزمین نور
خرابه شام
مختش
بی نهایت نقطه
یادداشت های یک خبرنگار
عبدالجبار کاکایی
انتظار
مجنون امام رضا (ع)
شعر نو
دلتنگی عزیز
ما هیچ ،ما نگاه
رؤیای صدا
دست نوشته های سید مهدی شجاعی
صبح جمعه
مباحث عقیدتی
عاشق المهدی
ملیـــــــــــــــــــکه
صبح سپید
گفتارهای نور ***** حجت الاسلام مجتبی افشار*****
وبلاگ فارسی
لیست وبلاگ ها
قالب وبلاگ
اخبار ایران
اخبار فاوا
تفریحات اینترنتی
تالارهای گفتگو
خرید اینترنتی
طراحی وب

موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
عبور نسیم از لا به لای گیسوانت - فردای روشن

آمار بازدید
بازدید کل :48715
بازدید امروز : 3
 RSS 

سر تو بر روی نی بود و هیچ کس اجازه نزدیک شدن به تو و بوسیدن تو را نداشت .

جز یک چیز ، تنها چیزی که اجازه داشت به تو نزدیک شود و تو را غرق در بوسه کند ، نسیم بود .

نسیم از لابه لای موهایت عبور می کرد و مدام بر حلق پاره پاره تو بوسه می زد ،

صدای دخترک سه ساله ات را ، شور و نوای دل کوچکش را به تو می رساند .

آه پدر جان ،

ای سالار شهیدان ،

چطور دلت آمد مرا در کودکی یتیم کنی و سایه ی یتیمی را بر سر من بگسترانی

تا همیشه چشم انتظار دستان پرمهرت باشم .

 

پ.ن : تاریخ این نوشته مربوط به چندین ساله پیش هستش دوستان به برزگی خودتون ببخشید دلم نیومد دست توش ببرم .



نویسنده : فردای روشن » ساعت 2:49 صبح روز سه شنبه 86 بهمن 2